ايران؛ جنبش ضد سرمايه دارى
در باره تظاهرات کارگران مقابل مجلس رژيم اسلامى
سياوش دانشور
رويدادهاى منطقه و عروج جنبش ضد کاپيتاليستى در مقياسى جهانى و متمايز از گذشته٬ فرصتى را باز ميکند که تحولات ايران مسير متفاوتى را طى کند. ايران تحت حاکميت جمهورى اسلامى و تناقضات خرد کننده قديمى به اندازه کافى جرم انفجارى دارد. اما شرايط جديد منطقه اى و جهانى روى شرايط سياسى در ايران نقش تعيين کننده دارد. بحران اقتصادى جهان سرمايه دارى و طوفان خيزشهاى توده اى و سرنگونى طلبانه دير يا زود خود را به دروازه هاى ايران ميرساند. اما نکته اى که قابل تامل است و همواره مورد اشاره ما بوده است اينست که کشمکشهاى قديمى جامعه ايران با جمهورى اسلامى در متن شرايط جديد بازتعريف و اشکال جديدى بخود ميگيرد.
امروز مختصات اوضاع سياسى دچار تغييرات جدى شده اند. جريانات اپوزيسيون بورژوائى در يک بن بست نفس گير بى افق و درمانده اند. ما از همان ابتداى فروپاشى اقتصادى خط مشى "پيروز" بازار آزاد و افتادن نظام سرمايه دارى به گرداب بحران فلج کننده و تعميق شونده٬ آنرا "سقوط ديوار برلين ٢" نام نهاديم. اين سقوط و بى اعتبارى وسيع و توده اى ناشى از آن گريبان کليه جريانات مدافع سرمايه دارى و نظم کنونى را در مهمترين کشورها گرفته است. اپوزيسيون بورژوائى ايران که بنا به خصوصيات ژنيتکى سياسى اش ذاتا عقب مانده است و هنوز در شيپور ناهنجار آنتى کمونيسم ميدمد٬ بازارش بيش از هر زمانى کساد شده است. بخشى در اتاق انتظار حمله ناتو و ايفاى نقش بعنوان چلبى ها و غنوشى ها و طنطاوى هاى ايران اند. بخشى دماغشان را گرفته اند و زير عباى جناب خامنه اى خزيده اند. در اين آشفته بازار و بحران بى اعتبارى و حتى بحران بقاى سرمايه دارى٬ دفاع از طرحهاى پوچ "رفراندوم"٬ "انتخابات آزاد" و "مبارزه مسالمت آميز" به شوخى مضحک ميماند. آوار بحران و آوار بى اعتبارى بورژوازى روى سر هر مدافع نظم کنونى ريخته است و بيش از هر زمان سرنگونى خواهى٬ انقلابيگرى٬ ضديت با سرمايه دارى و عقايد چپگرايانه جذابيت پيدا کرده اند.
و اين ما را ميرساند به الگوهاى جديد جهانى عليه سرمايه دارى در مهد دمکراتيک ترين دمکراسيهاى جهان و تاثيرات آن بر ايران. در ايرانى که سنت چند انقلاب و جنبشهاى توده اى و انقلابى را در کارنامه خود دارد٬ در ايرانى که همواره تحرک سياسى در آن مورد توجه افکار عمومى جهانى بوده است٬ در ايرانى که ضديت با تبعيض و آپارتايد و نابرابرى اقتصادى روشن تر از هر جاى جهان فرياد زده شده است٬ در چنين کشورى و در متن اوضاع جهانى و منطقه اى٬ عروج جنبش ضد کاپيتاليستى بعنوان يک جنبش متمايز با اهداف عدالتخواهانه و سوسياليستى امرى ممکن و عملى است.
اجتماع کارگران در مقابل مجلس رژيم اسلامى به بهانه اعتراض به تغيير و اصلاح قانون کار واقعه مهمى است. اين اجتماعى بود که خانه کارگريها و ارگانهاى پليسى حکومت اسلامى در ميان کارگران و با هدف اعمال فشار و لابى در چهارچوب سياستهاى حکومت سازمان دادند. اما اين اجتماع درست مانند اجتماعات اول مه در استاديوم شيرودى به ضد تظاهرات کارگران تبديل شد. کارگران هشيارانه و با اين فرض که اين جماعت مزدور نماينده کارگران نيستند٬ و عليرغم تمام پنهانکاريها در اعلام اين تجمع از طرف خانه کارگريها٬ خود را به محل رساندند و در اجتماع هزاران نفره عليه مجلس و وزير کار شعار دادند. عليه نظام سرمايه دارى سخن گفتند و تکرار جنبش وال استريت را در ايران به مجلس نشينان بورژوا اعلام کردند. اين شعارها خانه کارگريها وادار کرد که بگويند "يا نظام سرمايه دارى و وزير کار مشکلى ندارند" و ناچار شدند محل را ترک کنند تا "گردى به دامن شان ننشيند"! اين اجتماع و شعارهاى توده کارگران معترض٬ گوشه اى و بارقه اى از ظرفيت جنبش ضد کايپتاليستى در ايران و منعکس کننده تاثير اعتراضات منطقه اى و جهانى ضد سرمايه دارى بر سير مبارزه بر عليه جمهورى اسلامى است. بارقه اى که در شرايط مناسب ترى ميتواند به درياى خروشان طبقه کارگر و محرومان و جنبشى سوسياليستى عليه نظم کنونى ارتقا يابد.
اين اخبار براى اپوزيسيون بورژوائى ايران ابدا دلگرم کننده نبود. کارگر در ايران اگر از سنديکا حرف بزند هنوز توده ايسم ميتواند به سنت خود وصل کند و يا آنرا در چهارچوب قوانينى که رژيم اسلامى زير آن انگشت زده است عمل سياسى اش را توجيه کند. هنوز حاج آقا کروبى و خاتمى و موسوى ميتوانند "سعه صدر اسلامى – انتخاباتى" بخرج دهند و براى "کارگران ايران اسلامى" رياکارنه اظهار همدردى کنند. اما وقتى کارگر عليه نظم کنونى حرف ميزند٬ وقتى کارگر عليه بانکداران و سفته بازان و سرمايه مالى – آنهم آمريکائى – حرف ميزند٬ اسلاميونى که دکان ضد آمريکائى شان هميشه باز است٬ نميتوانند در دفاع از سرمايه دار آمريکائى عليه کارگر در ايران شلنگ تخته فوق برنامه بياندازند.
فعالين کارگرى و رهبران عملى کارگران بايد با هشيارى سياسى از فضاى کنونى بهترين استفاده را براى اعتراض به سرمايه دارى بکنند و سياست مستقل طبقه کارگر عليه وضع موجود را به جامعه اعلام کنند. بايد به طرق مختلف جنبش واقعى کارگرى و ضد کاپيتاليستى را بميدان کشيد. بايد نشان داد و اعلام کردد که جنبش ٩٩٪ در ايران بيش از هر جائى موضوعيت سياسى و عينى دارد. بايد نشان داد که سرمايه داران و اوباش حکومتى در ايران حتى ١٪ هم نيستند. اکثريت عظيم جامعه ايران اوضاع کنونى را نميخواهند و خواهان سرنگونى جمهورى اسلامى اند. تنها کارگران ميتوانند بعنوان رهبران لايق و صالح اين ٩٩٪ عليه ١٪ مفتخور و بورژوا و جنايتکار بميدان بيايند. بميدان کشيدن جنبش توده اى ضد کاپيتاليستى عليه فقر و تبعيض و ديکتاتورى و فساد حکومتيها٬ در متن اوضاع منطقه اى و جهانى٬ کار گرايش راديکال و سوسياليست و کمونيست طبقه کارگر است. اين تنها راه پس زدن جريانات متفرقه بورژوائى و ضد کارگرى و تنها راه مقابله با مخاطرات جنگى و سياستهائى است که با مانور و تبليغات تلاش دارند مردم را در انتظار نگه دارند. اين تنها راه حضور مستقل طبقه کارگر در تحولات سياسى با پرچمى سوسياليستى بر عليه نظام سرمايه دارى است. *
٢٢ اکتبر ٢٠١١